سفر یه روزه اما پر برکت
همش دنبال این بود که وبلاگم رو به روز کنم اما فکرم این بود که حالا چی بنویسم یادم اومد چقدر خاطره و روزمره دارم که می تونم اینجا ثبتش کنم. اول از همه اینکه هفته قبل پنجشنبه(28شهریور) همسری گفتن: خانوم میای یه روزه بریم قم زیارت، تا من فکر کنم گفت: بگو حتما مامانتم بیاد، بدون برنامه ریزی قرار شد صبح پنج شنبه ساعت6/30 حرکت کنیم( که تا ما بیدار شدیم و رفتیم 7 تازه جلوی در خونه مامانم بودیم) داداش کوچیکه هم با ما اومد. البته بهش اصرار نمودیم سفر پرباری بود و اصلا هم خسته نشدیم. اونجا برای همه دوستام و آشناها دعا کردم. ساعت 10/30 رسیدیم قم و ساعت 8/30 شب هم ولایت خودمون بودیم. وااااااااااقعا لذت بخش بود و بهمون خیــــــــــــــلی ...
نویسنده :
مامان هدی
22:19