حسنای ناز ماحسنای ناز ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
گلسا جونگلسا جون، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

ثمره زندگي زيبايمان

روز دختر و انتخاب نام

سلام دختر ناز مامان و بابا خوبی خوشگلم . روز دختر مبارک باشه دختر ناز من. برای روز دختر با مامانی( مامان هما) رفته بودیم بیرون و من برای شما یه کتاب خریدم به نام قصه زندگی من( انشالله باید همشو خودمون پرکنیم و قصه زندگی تو شروع کنیم) بابایی که از این خریدمون خیلی خوشش اومده بود. یه عروسک کوشولوی خیلی ناز هم برات خریدم. انشالله سال دیگه که خودت تشریف بیاری برات حتما کیک می پزم و مهمون دعوت می کنم. ااااااما اسم خوشگلت شد حسنا ( البته نوع نوشتن حسنی) به معنی نیکو و پسندیده. الان شما 30 هفته و 2 روزه که مهمون ما شدی و خیلی خیلی خانومی و تا حالا مامانی رو اصلا اذیت نکردی. الهی من به فداااااااااااااااات. کی این مطالب رو میای...
8 شهريور 1393

بیدار کردن مامان

سلام گل بابا و گل مامانش دیشب آخرین سحر ماه رمضون سال 93 بود و  شما دقیقا 5 ماه و 29 روز ه که مهمون ما شدی. این شب ها من و بابایی روی بالکن می خوابیم و از خنکی شب ها لذت می بریم. تمام سحرهای امسال رو به خاطر اینکه بابایی تنها نباشن بیدار شده بودم و کنارشون سحری خوردم اما دیشب خیلی خوابم میومد و اصلا نفهمیدم که بابای گلت کی از پیشم بلند شد و صدای زنگ موبایلشون رو هم نشنیدم. اما، اما شما فسقلی برای اولین بار چنان لقدی به من زدی که دقیقا خوردم به نرده های بالکن و از خواب پریدم.قربونت برم که از حالا نیومده اینقدر هوای بابایی رو داره. لوووووسهِ خود شیرین بابا جونی هم کلی از این کارت لذت برده و قربون صدقه ات رفت. البته یه کوشولو...
6 مرداد 1393

هديه بابايي و تكوناي شما

سلام دختر قشنگم. خوبي ماماني ، اين روزها وقتي ميرم مراسم ختم قرآن اونجا وقتي صداي قرآن پخش مي‌شه شما حسابي تكون مي‌خوري. انشالله كه خدا حافظ و نگهدارت باشه عزيزم. خيلي وقت بود كه دلم يه دوربين عكاسي كوچيك و جمع و جور مي خواست( بابايي خودش دوربين حرفه اي داره، البته داشت- ولي چون داشت خراب مي‌شد فروخت و مي خواد يكي ديگه بخره) اما من دلم مي خواست يه دونه از اين كامپكت‌ها داشته باشم تا وقتي مهموني مي‌رم با خودم ببرم و هميشه تو كيفم باشه. چندر روز پيش باباي مهربون شما يه دوربين خوشكل برام سفارش داد و ديروز به دستم رسيد دست گلش درد نكنه. اما خدائيش كسي كه با دوربين حرفه‌اي كار كرده باشه و كيفيت اونا رو ...
10 تير 1393

خبر دادن به خانواده پدري

ديروز اولين روز از ماه رجب بود، به همين خاطر قرار شد به خانواده بابا خبر بديم كه شما تو راه هستيد. مادر،‌تهران بودن و به همين خاطر با اس ام اس بهشون خبر داديم كه ايشون هم زود زنگ زدن و خيـــــــــــــــــلي خيــــــــــلي خوشحال و صد البته غافلگير شده بودند. صداشون رو هم واسه يادگاري ضبط كرديم. باباي بابا مي گفتن:‌ خوبه به ما سه ماه ديرتر گفتيد ما همين 6 ماه رو هم نمي تونيم طاقت بياريم. همه بي صبرانه منتظر اومدن شما هستن. چهارشنبه هم با مامان و باباي من رفتيم و سرويس كالسكه شما رو خريديم. رنگش خوشگل شد و خيلي به دلم نشست. سرخابي و خاكستري بود رنگش. يه پتوي اسپانيايي هم خريديم كه انشالله به سلامتي ازشون استفاده كني. امروز ج...
12 ارديبهشت 1393

8 هفته و 3 روز

امروز 11 روز از سال 93 رو با هم طی کردیم و شما الان 8 هفته و 3 روز هستی. خدا رو شکر تا الان مشکلی نداشتم. سه روز پیش به مامانم خبر دادم. البته نگفتم که شما الان چند هفته هستی. گفتم که تازه خاله پری نیومده آخه ما تو عید یه مسافرت کوچولو داشتیم و نمی خواستم نگرانم بشن الان فقط من و بابا و مامانی می دونیم که خدا شما رو به ما هدیه داده. تو 6 هفته و 4 روزم بود که رفتم سونوگرافی واژینال و صدای قلب شما رو برای اولین بار شنیدم و خدا رو شکر همه چیز عادی و خوب بود. چند تا عکس هست که برات میذارم ...
11 فروردين 1393

5 هفته و 5 روز

سلام هسته ی کوچولو امروز 5 هفته و 5 روزه هستی. خیلی نگرانم. نمی دونم وضعیتم الان چطوره. تا حالا سونو گرافی انجام ندادم دکتر گفت پایان هفته 7. یعنی نمی دونم که فعلا کیسه آب تشکیل شده یا نه؟ دوستایی که در این زمینه اطلاعات دارن میشه بهم کمک کنن. فردا قراره برم یه سری آزمایش خون و کشت ادرار بدم. تا خدا چه خواهد. هنوز به هیچ کس نگفتم حتی به مامانم. گفتم اول خیالم از ضربان قلب نی نی راحت بشه بعد بهشون اطلاع بدم. به خانواده همسرم هم هفته 16 خبر میدم. اینجوری برای همه زودتر تموم میشه.
16 اسفند 1392

چکاب

23 دی ماه رفتم دکتر برام چکاب کامل بنویسه... من هم انجامش دادم و دو روز بعد جواب آزمایش ها رو گرفتم. هنوز به دکتر نشون ندادم. همه چیز نرمال هست. به جز میزان گلبوهای سفید خونم که نمی دونم علتش چی می تونه باشه. شاید عفونتی چیزی باشه. البته باید 9 باشه مال من شده 9/6 و یکی دیگه هم میزان هموگلوبین خونم هست. حالا فردا باید برم دکتر و جواب رو بهش نشون بدم تا ببینم چه اتفاقی افتاده ...
27 دی 1392