این روزها
این روزها دلم بیشتر از هر چیزی برای بابا مامانم تنگ میشه با اینکه هر روز می بینمشون اما بازم دلم براشون تنگ میشه.
احساس می کنم می خوام از دستشون بدم.عکس هاشون رو وقتی نگاه می کنم بی اختیار اشک می ریزم. اینقدر که قطرات اشک تمام صورتم رو خیس می کنه.
نمی دونم شاید دچار افسردگی بارداری شدم اما هر چی که هست از خدا می خوام سایه همه بابا مامانا بالا سر بچه هاشون باشه.
دوست دارم دنیا رو به پاشون بریزم. خیــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوستتون دارم.
این پست رو هم با چشمایی اشکبار نوشتم.
خدایا خودت به بابا مامانم عمر با عزت همراه با سلامتی بده.
ازتون می خوام برای برآورده شدن این دعا برام یه صلوات بفرستید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی