نوروز 98
به نام خدای مهربان که اول هر کاری رو باید با نام او شروع کنیم.
دختر خوبم امسال نوروز 98 خانواده ما چهار نفره شده بود به لطف خدای خوب و مهربون، و خواهر جون شما هم دقیقا دو ماه شده بود.
امسال ما به خاطر وجود ی نی نی کوچولو مسافرت نرفتیم و عزیز و آقاجون و دایی ها با عموحسن مامانی رفتن اصفهان و شیراز که روزهای آخر سفر بود که خبر ی سیل وحشتناک به گوشمون رسید و الحمدالله درست بعد از یکساعت که آقا جون اینا از دروازده قرآن خارج میشن اون اتفاق می افته.
مردم همه خیلی نگران شدن و ماشین هاشون آسیب دید.
خلاصه فروردین امسال با بارش های خیلی زیاد باران آغاز شد و علاوه بر ضررهایی که وارد کرد نعمت هایی خوبی هم به دنبال داشت.
امسال عیددیدنی به شما خیلی بیشتر خوش میگذشت و حسابی عیدی جمع کردی و خوشحال بودی و هر جا که می رفتیم خانم مینشستی.
الهی که روزگارت همیشه شاد باشه دختر با انرژی مامان
عزیز و آقا جون هم از اصفهان وشیراز برامون سوغات آوردن
تعطیلات رو مهمونی رفتیم، گردش رفتیم، خرید رفتیم و حسابی بهمون خوش گذشت شکر خدا
اینجا هم با کمک مامانی شیرینی برنجی کرمانشاهی مخصوص درست کردی که خیلی خیلی خوشمزه شده بود. با شیرینی کشمشی که همه خوششون اومده بود