تولد بازی با دوستای حسنا
سلام خوشگل دختر مامان بعد از تولد رسمی شما،مثل همیشه دوستای خوب شما رو دعوت کردیم خونمون. اون هم بیشتر برای اینکه دور هم جمع باشیم. مامان نیکا دوم آبان نگار خانم رو دنیا آورده بود و نتونست بیاد، خاله سمیه و غزل به همراه علی کوچولو مهمونمون شدن. ملینا هم که همسایه عزیزجون بود قبلا اونم دعوت کردیم. شما حسابی بهتون خوش گذشت. من که راضی بودم، اخلاق و رفتار و تعاملت با بچهها خیلی بهتر بود. وقتی علی کوچولو رو دیدی کلی رفتی دیدنش و گفتی:خداااا ببین دماغش چقده هاااا. دستاشووو،ااااای خدا شما سه نفری نقاشی کشیدید، بازی کردید، کمی دعوا کردید و دوباره بازی و شادی. وقتی دوستات رفتن گفتی مامان چقدر زود رفتن داشتیم بازی می ...