اولین هدیه های به دنیا اومدنت
سلام به دختر ناز و خوشگل خودم که می خواد یه روز با سواد بشه و انشالله خودش این وبلاگشو اداره کنه. الهی که من قربون اون چشمای خوشگلت بشم مامانی که این نوشته ها رو می خونی
حسنای نازم.، عزیز دل مامان و بابا خیلی خیلی دوستت داریم و هر روز روزی هز
ار بار خدا رو شکر می کنیم از اینکه اومدی پیش ما
عزیزتر از جانمان، چند روزی هست که از خودت صداهای ناز در میاری و به قول معروق قق و بق می کنی. دیگه نگاه چشمای مامانی می کنی و می خندی. بغل بابا خیلی بهت خوش میگذره و تو دست های مهربون باباجون راحت خوابت می بره.
بابایی کلی از شما فیلم گرفته از خندیدنت، انواع نگاه کردنت، گریه های ناز و مظلومانت. انشالله که وقت کنی و بتونی همشون رو ببینی.
دختر نازم وقتی شما به دنیا اومدی دوتا بابابزرگ ها و دایی و عموهای مهربونت به شما هدیه دادن. البته بابا جلال و مامان هما زحمت سیسمونی ووسایل شما رو کشیده بودن و بابا محمود و مامان وحیده عزیز هم از مکه برای شما لباس های ناز آوردن برات.الهی که همیشه سالم و سلامت باشن.
امیدوارم وقتی این مطالب رو می خونی ما زیرسایه شون باشیم
عکسای هدیه هات رو برات اینجا به یادگار میذارم گل دختر مامان و بابا
این هدیه بابا بزرگ و مامان بزرگ بابایی( مال خود مکه اس)
این دستبند هم از طرف بابا محمود و مامان وحیده
این هم از طرف مامان هما
این از طرف عمو امیر
این از طرف عمو مهدی
دو تا النگو از طرف دایی حجت و دایی سجاد
این هم از طرف خانواده بابایی به مامان هدی( این پلاک مال بچگی بابایی بوده)
این هم باز مال بچگی بابایی بوده
این دستبد زیبا هم کادوی بابایی واسه دنیا اومدن شما به مامان هدی
بابا جلال و مامان هما هم واسه من یه چرخ خیاطی خوب خریدن.(البته مامانی اصلا دوخت و دوز بلد نیست)