از خواب بیدار شدن و تولد مامان هدی
سلام گل زندگی، سلام عشق مامان و بابا خوبی دختر نازم، قربون چشمات بشم. قربون سواد خواندنت بشم که می خوای اینا رو یه روز با اون چشمای خوشگلت بخونی. خدا کنه باشم و ببینم این روزهات رو عسل من دیروز یعنی وقتی یکسال و سه ماه و هفت روزه بودی ساعت یک رب به پنج عصر خوابیدی، تو خواب دو بار گریه کردی که بغلت کردم و مثل همیشه زود آروم شدی. دفعه دوم یکم شیر خوردی و خوابیدی. شاید 30 ثانیه نشد وقتی ازکنارت بلند شدم اومدم تو آشپزخونه واسه خودم شیر بریزم یه دفعه دیدم با خرسی کوچولوت از اتاقت اومدی بیرون و با چشمانی خندان و لب هایی ناز گفتی سَل( یعنی سلام) اصلا باور نمی شد 30 ثانیه پیش خواب خواب بودی. تامن از کنار بلند شدم بیدار شده بودی اینقدر ...
نویسنده :
مامان هدی
17:09