حسنای ناز ماحسنای ناز ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
گلسا جونگلسا جون، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

ثمره زندگي زيبايمان

کلاس قرآن حسنا جونی( اشاره قرآن)

1398/4/10 16:38
نویسنده : مامان هدی
196 بازدید
اشتراک گذاری

اول به نام خدا

سلام.

درست از سه سالگی شما بود که هر وقت از جلوی در جامع القرآن رد میشدم دلم می خواست ی روزی من و شما هم دوتایی با هم بیایم بیرون، هر چند فکرش رو نمی کردم ی روزی سه نفره بشیم.

از تیرماه شما رو در مرکز اصلی جامع القرآن ثبت نام کردم و واقعا عالی بود.

خوبی اون این بود که مامانا هم باید تو کلاس حضور داشته باشند و منعی برای حضور همراه اونم ی نی نی شش ماه نبود.

خدایی خواهر جون تو کلاس خیلی ساکت و آروم و همه اونو مثل شما دوست دارند

شما روز اول که رفتی گفتی من پیش مامانم میشینم. بعد من اصلا چیزی بهت نگفتم گفتم هر چی دوست داری.

بعد کم کم بعد دو سه روز صندلی گذاشتی و باز در نزدیکی من نشستی. البته همه بچه ها اینجور بودن بجز اونایی که مهدکودک می رفتند.

معلمتون هم واقعا خانم خوب و خوش برخوردی بود و شما رو سریع جذب کرد.اسمشون هم خانم طاهری بود

بهتون سه تا کتاب دادن. کتاب اشاره1--2و 3

هر کتاب هم 18 تا ایه موضوعی داشت که خیلی عالی بود. در جلسات اول اشاره قرآن برای همه مامانا ی کم مشکل بود. اما بعد از درس دوم سوم دیگه حسابی من که خودم خوشم اومد و لذت می بردم.شما هم از رنگ امیزی و برچسب گرفتن و تشویق شدن شادی می کردی و شکر خدا داره خوب پیش میری. عالی عالی هستی.

تو کلاس همه برای اینکه کنار تو باشند با هم بحث می کنن. تو هم بهشون می گی من اینجام فرقی نداره.

از راست: مائده- حسنا- زینب

تو کلاس حسابی شلوغ بازی در میاری و البته حواست کاملا به درس هست.

یک روز در میان از ساعت 12 تا یک بعد از ظهر ما میریم جامع القرآن و حسابی شما بهت خوش میگذره.

الهی که در زیر سایه قرآن باشی و عامل به قرآن عزیز دلم

این هم جشن کتاب اولتون

این عکس هم بعدا اضافه کردم.

مال جشن پایانی دوره اشاره قرآنه که شما 54 تا آیه موضوعی قرآن رو کاملا با اشاره می تونی بگی و اونا رو حفظ شدی.

الهی که همیشه در راه قرآن باشی و عامر به اون دختر نازم.

خدا همه چی رو برای ما تو قرآن گفته.

باید اونو بخونیم و به هر خدای مهربون گوش کنیم.

مثل احترام گذاشتن به والدین، اسراف نکردن، خوابیدن،‌آب، سلام کردن،‌نماز جماعت،‌نمازخواندن و...

اسم دوستات هم از پایین طاها و طاهر، محمد سینا،‌امیرعلی،‌امیرمهدی، دختر نازم حسنا جون،‌مائده، فاطمه، ریحانه و فاطمه.یکی از دوستات هم غایب بود که اونم ریحانه خانم بود. کیک رو هم من پختم و کادوها رو هم مامانی کادو کرده بود براتون، مامان ریحانه هم برامون آش خوشمزه پخته بود.

.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)