حسنای ناز ماحسنای ناز ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
گلسا جونگلسا جون، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

ثمره زندگي زيبايمان

ماه رمضان دوست داشتنی

1396/4/1 19:59
نویسنده : مامان هدی
141 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازنین مامان و بابا

قربون چشمات بشم. عشق مامان امروز که این مطلب رو می نویسم 27ماه مبارک رمضانه و شما هم 2 سال و 7 ماه و 28 روز سن داری گلکم.

مامان و بابا عاشق ماه رمضون هستن. ماه میهمانی خدا، ماه پر خیر و برکتش. امسال شما معنی روزه بودن ما رو متوجه بودی. اینقدر مهربون و خانمی که وقتی چیزی می خوردی می گفتی: مامان یا بابا اینو برات نگه می دارم افطار شد،‌روزه نبودی بخووووور باااااشه؟ ما هم غرق ذوق و شادی می شدیم که دخترم اینجور خانم مثل آدم بزرگ ها صحبت می کنه.

امسال موقع افطار دایی جون حجت بیشتر روزها مهمون ما بود و ی افطاری ساده رو دور هم می خوردیم. شما هم نزدیک اذان که می شد می گفتی: مامان دایی جون داره میا؟

شب های قدر هم امسال رفتیم گلزار شهدا،‌شما هر سه شب رو خوابیده بودی نقل و نباتم. اونجا برای سلامتی همه بچه ها دعا کردم. انشالله شما هم سلامت باشی نفسم.

شب نوزدهم قبل رفتن به مراسم احیاء بابایی دنبال ی قرآن کوچولو بود که قبلا تو اتاق شما بود. از من پرسید من خبر نداشتم کجاست. گفت حسنا جون اون قرآن کوچیکه کجاست قبلا تو اتاق شما بود؟ شما هم بدو بدو دویدی سمت اتاقت و سریع بالای کمدت رو نشون دادی و گفتی اینجاس اینجاس

26 ماه رمضان هم خانواده بابایی رو به همراه عمه بابایی دعوت کردیم و شما هم خیلی خانم بودی و کلی با مهمونا تعریف کردی.

هزار ماشالله حافظه دراز مدتت خیلی خوبه و مدام خاطرات حتی یکسال پیش رو تعریفی می کنی.

12 ماه رمضون هم خانواده مامانی رو با عموی من دعوت کردیم و شما هم کلی با عموی من بازی کردی و صد البته دلبری کردی.

شب نوزدهم ماه مبارک رمضان(‌گلزار شهدا)

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان سمیه
4 تیر 96 13:10
قبولتان باشه ما فقط یه شب رو احیا رفتیم بیرون بقیه ش غزل میخوابید ما هم تو خانه بیدار بودیم. ولی همو یه شب رفتیم غزل خوابید الهی که همه بچه ها سالم و شاد باشن
مامان هدی
پاسخ
سلامت باشید از شما هم قبول باشه